دین داری ورابطه آن با باروری در ایران
نتایج تحقیقی که در ایران انجام شده نشان میدهد از 28 مرکز استان در ایران، دینداری در زاهدان، اردبیل، کرمان و قم بیشتر از سایر استانهاست و کمترین میزان گرایش مذهبی در رشت، تهران، اهواز و کرمانشاه دیده میشود .
این تحقیق که در شماره تابستان نشریه جامعهشناسی کاربردی منتشر شده به بررسی رابطه دینداری، سکولاریسم (عرفی گرایی)، فردگرایی و ارزشهای خانوادگی با میزان باروری در مراکز استانهای ایران پرداخته است .
بر اساس این پژوهش، شیراز، تهران، رشت و سنندج سکولارترین شهرهای ایران هستند، اما گرایش به سکولاریسم در زاهدان، یزد، مشهد و قم کمترین است.
از نظر فردگرایی هم ساکنان شیراز، رشت، تهران و مشهد بیشترین تمایل را به فردگرایی نشان میدهند، اما این گرایش در زاهدان، یزد، کرمان و سمنان در حداقل است.
بندرعباس، سمنان، یزد و بوشهر بیشتر از دیگر مراکز استانها، ارزشهای خانوادگی را مهم میدانند، اما این ارزشها در ساری، ارومیه، کرمانشاه و همدان کمتر اهمیت دارند.
این بررسی نشان میدهد که دینداری با سکولاریسم و فردگرایی رابطه معکوسی دارد و در شهرهایی که دینداری کمتر است، گرایش به فردگرایی و سکولاریسم بیشتر دیده میشود.
دادههای این تحقیق از "پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان" استخراج شده که از طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد ایران بود و در سال 1383 منتشر شد، اما محققان بررسی آماری مجددی بر روی دادههای آن انجام دادند.
محققان بینالمللی معتقدند که "تغییر در نرخ باروری جامعه، نشانه نوعی تغییر فرهنگی است" و این با کاهش نرخ باروری در ایران پس از پایان جنگ با عراق همخوانی دارد چون "تغییرات فرهنگی از جمله تغییراتی است که جامعه ایران به ویژه در سالهای پس از جنگ با آن روبرو بوده است."
ویژگیهای فرهنگی و باروری
محققان این پژوهش به این نتیجه رسیدند که "رابطه کاملاً معناداری میان متغیرهای فردگرایی، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی در میان مراکز استان ایران با نرخ باروری در این استانها وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان دینداری در شهرها بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر و میزان توجه به ارزش های خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن شهرها بیشتر است."
به این ترتیب "نرخ باروری در استانهایی که در آن ها سطح دینداری بالاتر است، بیشتر است" و در میان چهار بعد دینداری؛ "دینداری اعتقادی (اعتقاد به اصول دین اسلام)، احساسی (احساس وابستگی و تعلق به دین)، تجربی (به کارگیری دین در زندگی روزمره) و مناسکی (انجام اعمال و مناسک دینی)"، دادهها نشان میدهند که "بعد مناسکی بیشترین ارتباط مثبت را با نرخ باروری دارد."
اما از میان متغیرهای فوق، "فردگرایی بیش از دیگر متغیرهای فرهنگی، نرخ باروری را در مراکز استانها تحت تأثیر قرار میدهد" و "بیشترین رابطه را با نرخ باروری دارد."
نتایج این تحقیق با تحقیق دیگری همخوانی دارد که به "مطالعه رفتار و نگرش باروری دو نسل مادران و دختران و عوامل فرهنگی مرتبط با آن" پرداخته بود و در سال 1390 در نشریه جامعهشناسی جوانان منتشر شد: "عوامل فرهنگی بهترین توضیح دهنده سطوح متقاوت باروری بین دو نسل مادران و دخترانشان است."
تحقیقات پژوهشگران ایرانی نشان میدهد که "گرایش به استقلال فردی بین سالهای 2000 تا 2005 در ایران گسترش یافته است. این داده ها بیان میکنند که ارزشها در ایران به طرف ارزشهای خودمختاری در حرکتند."
تحقیق دیگری هم که در سال 1389 در باره "تاثیر ابعاد مختلف استقلال زنان و تاثیر آن بر نرخ باروری" انجام شده تاثیر عوامل فرهنگی اجتماعی را در نرخ باروری نشان میدهد.
بر اساس این تحقیق که در نشریه زن در توسعه و سیاست منتشر شد تحولات فرهنگی-اجتماعی، به ویژه تحول در ساختار خانواده و حضور زنان در عرصههای اجتماعی در سه دهه اخیر بر نرخ باروری تاثیر گذاشته است.
این تحقیق نشان داد "بافت قومی و فرهنگی هر منطقه" بر میزان استقلال زنان تاثیر دارد و میزان استقلال زنان بر نرخ باروری تاثیر میگذارد.
گروه های قومی مازنی، گیلک و فارس به ترتیب پایینترین سطح باروری و گروه های قومی لر، کرد و بلوچ بالاترین میزان فرزندآوری را داشته اند.
در زمینه استقلال زنان، بالاترین میزان باروری در زنان بیسواد، بالای 35 سال، روستایی و همچنین زنان شاغل با سطح پایین اطلاعات و تحرک و جابجایی اندک و در مواردی است که مرد به تنهایی در خانه تصمیم گیری میکند.
این تحقیق همچنین نشان داد که نقشهای جنسیتی حاکم بر ساختار خانواده دچار "تحول" شده و "قدرت مردان به عنوان رئیس خانوار در حال کاهش است". علاوه بر این "تحصیلات" بیشترین تاثیر را در تبیین رفتار باروری زنان در ایران دارد.
ایران در چند دهه اخیر افت شدیدی را در میزان باروری کل تجربه کرده است، به گونهای که نرخ رشد جمعیت در ایران از 3.9 درصد در دهه 65- 1355، به 1.96 در دهه 75- 1365، و 1.61 در 85- 1375 کاهش یافته و بر اساس پیش بینی جمعیتی سازمان ملل، میزان باروری کل در ایران از 1401 شمسی به بعد، به رشد جمعیتی منفی منجر خواهد شد که با آمارهای سرشماری ایران هم همخوانی دارد.